وصیت نامه وحشى بافقى.
روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید
همه را مســت و خراب از مــى انگور کنیــد
مزد غـسـال مرا سیـر شــرابــش بدهید
مست مست از همه جا حـال خرابش بدهید
بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــظ
پیـر میخانه بخواند غــزلی از حـافظ
جای تلقــیـن به بالای سرم دف بـــزنیـــد
شاهدی رقص کند جمله شما کـف بزنید
روز مرگــم وسط سینه من چـاک زنیـد
اندرون دل مـن یک قـلمه تـاک زنـیـد
روی قـبـرم بنویـسیــد وفـادار برفــت
آن جگر سوخته خسته از این دار برفـت
درباره این سایت